مثل یک حیوان تمرین کن، چونکه اگر مثل حیوان تمرین نکنی، فقط وقتت را هدر دادهای.
تو تنها شیر باشگاهی! پس مثل یک شیر هم عمل کن. گوسفندها و گاوها هم میتوانند روی صندلی دستگاهها بنشینند و به ال سی دی باشگاه خیره شوند! اما تو بخاطر یک هدف مهم به باشگاه رفتهای. تو آنجایی که ذهن و بدنت را قوی کنی. و تنها راهش هم این است که به خودت فشار بیاوری و محدودیتهایی که فکر میکنی وجود دارند را پشت سر بگذاری.
آره! فقط بی بنیهها هستند که در باشگاه محدودیتها را میپذیرند. به همین دلیل هم آنطوری تمرین میکنند. به همین دلیل هم آن شکلی هستند. به همین دلیل هم آنها یک بچهی ترسو و مامانیاند!
اما تو نه. از حالا به بعد دیگه نه!
آن وزنههای غول پیکر را بلند کن، دوباره و دوباره! وزنههایی که کف باشگاه ولو شدهاند، دلشان نمیخواهد بلندشان کنی. حقیقتش را بخواهی آن وزنهها فکر میکنند تو اصلا نمیتوانی بلندشان کنی! آن وزنهها دارند تو را مسخره میکنند…
مطلب مرتبط: ستهای نزولی: یک تکنیک تمرینی برای عضله سازی
اما چیزی که آنها نمیدانند، این است که تو محدودیتها را نمیپذیری. تو آن وزنه را بلند میکنی. اگر نتوانستی، دوباره و دوباره تلاش میکنی تا اینکه بالاخره موفق شوی. اینطور نیست؟
پس انجامش بده. حیوان درونت را رها کن. در باشگاه، همه چیز را بی خیال شو. اگر از باشگاه بیرون رفتی و هنوز میتوانستی راه بروی، باختی! در باشگاه، همه چیز را از ذهنت بیرون بریز، و مثل یک حیوان تمرین کن، بگذار دیگران محو تمرین تو شوند…
محدودیتها را بشکن و همین طور پیش برو. اگر دوست نداری برای هدفت عرق بریزی، تو لایق داشتنش نیستی! اگر دوست داری برایش بمیری، آنوقت از آن توست، برو، و بگیرش!