آیا کیفیت رژیم غذایی برای جلوگیری از کاهش عصب شناختی موثر است؟
کاهش عملکرد شناختی بخشی طبیعی از افزایش سن است. کاهش عصب شناختی (ND) فراتر از حد انتظار برای سن و سطح تحصیلات فرد، اما بدون دخالت قابل توجه در زندگی روزمره، به عنوان اختلال شناختی خفیف طبقه بندی می شود، که به احتمال زیاد به زوال عقل تبدیل می شود. زوال عقل حافظه، زبان، ادراک و توانایی های فکری مغز را مختل می کند و باعث تداخل قابل توجهی در زندگی روزمره می شود.
در سال 2015، سازمان بهداشت جهانی گزارش داد که 50 میلیون نفر در سراسر جهان به زوال عقل مبتلا هستند. شیوع زوال عقل به دلیل افزایش طول عمر به طور مداوم در حال افزایش است و مرگ و میر ناشی از زوال عقل بین سال های 2000 تا 2016 بیش از دو برابر شده است و دمانس را به پنجمین عامل مرگ و میر در سراسر جهان تبدیل کرده است. در حال حاضر هیچ درمانی برای زوال عقل وجود ندارد، بنابراین تلاش ها باید به سمت اقدامات پیشگیرانه متمرکز شوند.
اگرچه سن مهمترین عامل خطر برای زوال عقل است، عوامل خطر قابل تعدیل عبارتند از تغذیه نامناسب و بیماری های مرتبط با تغذیه مانند چاقی، کلسترول بالا، فشار خون بالا و دیابت. بررسی اثرات تک ماده مغذی نتایج متفاوتی را به همراه داشته است و به مداخلات جمعیتی قابل اجرا بدل شده است، زیرا مواد مغذی در یک ماتریس هم افزایی از سایر مواد مغذی در غذا مصرف می شوند که بر متابولیسم، جذب و استفاده آنها تأثیر می گذارد، و نه به شکل جدا شده آنها.
این امر باعث تغییر جهت تمرکز به سمت رابطه بین کیفیت کلی رژیم غذایی و ND شده است. رژیمهای مدیترانهای (MedDiet) و رژیمهای غذایی برای توقف پرفشاری خون (DASH) در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفتهاند، با بررسیهایی اخیر ارتباط قابلتوجهی بین پایبندی به این رژیمها و کاهش ND گزارش شده است. اگرچه یافتهها امیدوارکننده هستند، اما یافتهها مشاهدهای هستند و بنابراین فقط میتوانند ارتباط را به جای علت و معلول استنباط کنند و در معرض تعدادی از عوامل مخدوشکننده هستند که نمیتوان آنها را کنترل کرد.
اخیراً یک مقاله مروری سیستماتیک منتشر شده است که منحصراً بر روی کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده (RCTs) تمرکز دارد، با این حال این مرور فقط رژیم مدیترانه ای را مورد بررسی قرار میدهد .
بنابراین، ترکیبی از RCTها که الگوهای غذایی و ND را بررسی میکنند، برای بررسی تأثیر مسبب آن ضروری است. بنابراین، این مقاله مروری سیستماتیک و متاآنالیز با هدف جمعآوری یافتههای RCT به منظور بررسی تأثیر کیفیت رژیم غذایی بر ND در بزرگسالان مسنتر پرداخته است.
چهار پایگاه داده Medline، EMBASE، CENTRAL و PsycINFO برای کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده شامل مداخلات کیفیت رژیم غذایی و پیامدهای شناختی در بزرگسالان مسنتر جستجو شدند.
مجموعه شواهد فعلی نشان میدهد که با توجه به ناهمگونی و سوگیری قابلتوجهی که در مطالعات وجود دارد، تأثیر مداخله غذایی بر کاهش عصب شناختی در افراد مسنتر مشخص نیست. این یافته ها باید با در نظر گرفتن تعداد محدود مطالعاتی که می توانند شامل شوند و تنوع زیاد در طرح های مطالعه تفسیر شوند. کارآزماییهای تصادفیسازیشده و کنترلشده بیشتری با نتایج و ارزیابیهای شناختی هماهنگ برای روشن شدن جهت اثر مورد نیاز است.